ایستاده ام
در اتوبوس
چشم در چشم های نا گفتنی اش.
یک نفر گفت:
«آقا
جای خالی
بفرمایید»
چه غمگنانه است
وقتی در باران
به تو چتر تعارف می کنند.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
آرشیو
نظرسنجی
وبلاگ را میپسندید؟
آمار سایت